میترا طلا
اینجا شما یازده ماهت تموم شده بود یه روز که می خواستم کلاس برم شما رو با خاله فرشته گذاشتم چون مامان جون رفته بودن دشت خاله هم تا تونسته بود از خواهر زاده ی یکی یه دونش عکس گرفته بود از عکسات معلومه که خیلی بهت خوش گذشته ...
قیافه ی ناراضیت
عشق تاب بازی
نه ماهت تموم شده
دختر خوش خنده من
میترا در نوکند باغ بابا حاجی
یه روز که با بابایی رفته بودیم دشت با بابابزرگ و خاله و دایی ها همه باهم رفتیم نوکند دعوت خاله جون خیلی خوش گذشت و بابابزرگ حاج محمد هم بودن و بابایی برای کباسش یه شعر هم سرود و همه به افتخارت دست زدند . اینجا کنار مامان لم دادی . ...
نویسنده :
مامان میترا
0:59