میترا در حال بازی
دخترم اینجا اتاق امیر مهدی خاله هست یه روز که باهم اونجا بودیم شما با اسباب بازی امیر مهدی بازی می کردی و این کامیون رو خیلی دوست داشتی ...
نویسنده :
مامان میترا
0:51
دخترم میترا
میترای نازنینم اکنون که در حال بروز کردن وبلاگت هستم ساعت 2 بامداد هست که شما در خوابید و هر چند دقیقه بیدار میشی و گریه می کنی این مدت نتونستم پست های جدید و خاطراتت رو وارد کنم . ولی سعی می کنم تا جایی که می تونم و وقتم اجازه می ده واست خاطراتت رو به یادگار بذارم ان شالله که یه روز خودت بخونی و عشق مامان رو ببینی که چقدر برای ثبت خاطراتت ذوق داره تو نفس من و بابایی دخترم
روزت مبارک دخترم
روزدخترمبارک. میترا جون دخترم روزت مبارک. خداوند لبخند زد دختر آفریده شد! لبخند خدا روزت مبارک روز دخترای گل مبارک! ...
نویسنده :
مامان میترا
1:40